مارالمارال، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

مارال جونم

هشتم

1392/11/28 19:09
نویسنده : مریم
264 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

امروز با مارال جونی و آقای همسر رفتیم بیرون . ( هرچند امیدوارم ماجرای فیس بوک حل شده باشه ) بابا رعایتی ، اجازه ای ، خبری... ( یهو آدم از فامیل میشنوه جا میخوره )

گذشته رو بیخیال

اما یجورایی دلم نیومد عکساشو نزارم مخصوصا که با عینک آقای همسر خیلی خوشگل شده بود ( تصمیم گرفتم یکی واسش بخرم )

ترسیدم چشاش اذیت بشه فقط واسه چندتا عکس کوتاه عینک گذاشتم :

http://www.8pic.ir/images/96637288817030937064.jpg

http://www.8pic.ir/images/08998378096435010497.jpg

پ ن :

چه دغدغه ای برایمان میساختند

آنها... یا آن ها...

بیخیال ، مهم اینست که "ما" را نمیتوان جدا نوشت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

ملیکا
28 بهمن 92 19:56
سلام عزیزم چقد ناز شده ببوسش مارال جونیمو به دوستمون "موشی جون"از همین جا تبریک میگم شروع زندگیشو امیدوارم همیشه خوشبخت وشاد باشین
مریم
پاسخ
سلام گلی میسی خاله جون چشمات ناز میبینه (تعارفه ها)
زاهدی فرد
28 بهمن 92 21:25
سلام جناب سرکار خانم عکسای باحالیه ولی حیف این همه پول نیست که به اون کالسکه دادی ، ما داریم از بدبختی میمیریم ، توی صف سبد کالا خفه شدم بابا یه کم به فکر ما بدبخت بیچاره ها باشید
مریم
پاسخ
سلام جناب آقا خوبی؟ ازین طرفا!! حالا باز خوبه همون سبد کالا رو بهتون دادن ، ما چی؟؟ تو صف یه جا واسم نگهدار ببینم کی نوبتمون میشه
هما
11 اسفند 92 13:31
ماشالله به خانم خوش تیپ
سیداحمد
22 اسفند 92 11:07
سلام واقعا نازه. دلت میخواد لپ هاشو بکشی البته دور از چشم مامانش
مریم
پاسخ
سلام ممنون . نه بابا این حرفا چیه . شما کاملا مختاری
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مارال جونم می باشد