مارالمارال، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

مارال جونم

پنجم

1392/11/28 18:48
نویسنده : مریم
228 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

- هفته ی بیش ازحد شلوغی دارم هرچی مشهد حوصله ام سرمیرفت بجاش داره اینجا جبران میشه و گاها وقت کم میارم از خود راضی ازون روزا که درگیر تدارک مراسم عید مادربزرگم بودیم بعدش که تموم شد خبررسید یکی از اقوام داره از مکه میاد و مهمونی و ... خوشمزه الانم که دوستان و فامیل که منتظر بودن مراسم مادربزرگم تموم بشه کم کم دارن واسه خونه دیدنی و... سرازیر میشن طرفم چشمک  آخه بعد از عروسی یراست رفتم مشهد و فامیلای یکم دورتر و دوستام نتونستن بیان اینه که مونده تا حالا مژه 

 

-  خلاصه اساسا سرم گرمه . مارال جون هم که بازیگوشتر از همیشش شده و با آدمای جدید و شلوغیای اطرافش حسابی ذوق میکنه  ماچ 

 

- حدودا دو هفته دیگه وقت واکسنشه . واکسن قبلیش که دوماهگی بود خیلی اذیت شد . سه روز تب و ...

 

- باید تدارک وسایل سفره ی هفت سین ببینم . آخه مارال جونم اولین عید نوروزشو در پیش داره بغل امسال هم (سال اسب) که رنگ فریبنده ی شکوفه های ارکیده ، شده رنگ سال . امیدوارم بنفش ارکیدی (هماهنگیه تن ها بنفش،سرخابی،صورتی) الهام بخش اعتماد به نفس و عشق و سلامتی برای همه باشه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

ملیکا
1 بهمن 92 19:20
سلام دوستم خیلی خوب شد برگشتی مریم،امیدوارم همیشه زندگیت مثل الان پرازشادی وخوشی وخوشبختی باشه میگم براعیدتون شیرینی نخرین امسال شیرین عسلت"مارال جونی"هست دیگه جای شیرینی میخوریمش!! اینام برای مارال جونی
مریم
پاسخ
سلام گلی میسی اونکه صد البته
هما
9 بهمن 92 13:30
بهت حسودیم شد چه قشنگ توصیف کردی رنگ بنفش ارکیدی رو ایشالله سال خوبی رو سه نفری کنار خانواده هاتون شروع کنید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مارال جونم می باشد